امروز فاجعهای در تهران اتّفاق افتاد که بسیاری از چشمها را گریان کرد و بسیاری را هم در بهت و حیرت فرو برد.
امروز ایران نگران است؛ نگران از دست دادن انسانهای شریفی که با در کف گذاشتن جان شیرین خود در پیِ نجات جان انسانهای دیگر بودند.
از وسعت و عمق این فاجعه که بگذریم، به میزانی که از دست دادن عزیزان سخت و جانکاه است، به همان میزان اشاعهی نگرانی و استرس در جامعه ناصواب است. امروز ما ثابت کردیم با اندک فرهنگی نیز شاید خیلی بیگانهایم. از یک طرف هجوم جمعیتی که ممکن است عزیزانی در بطن حادثه دارند و نگران آنها هستند، راه امدادرسانی را بسته و امدادگران بهسختی قادر به انجام وظیفهی انسانی خود هستند؛ از طرفی هم هرکس با یک گوشی و بهبرکت فضای مجازی و شبکههای اجتماعی یک خبرگزاری شده و بدون در نظر گرفتن عواقب سخت آن در حال تزریق استرس و تنشهای غیر قابل تحمّل به جامعه و صد البته خانوادهی عزیزانی که زیر آوار ماندهاند، هستند. خبرنگاری شغل مقدّسی است؛ چون با آگاهیبخشی به مردم حق دانستن را به آنها میبخشد و این کار اصول و فن خاص خودش را دارد. کسی که در این زمینه خبره است میداند که هر خبر و شایعهای را نباید مخابره کند؛ چون درست است دانستن حق مردم است، اما حفظ آرامش و سلامت روانی و روحی همان مردم هم حق آنهاست و بهنظر من بر حقِ دانستن اولویت دارد. آن آقایی که با ازدحام و ولع بیش از حد در حال عکس یا فیلمبرداری است و فوری زیر آن خبری تنشزا و آمارهای وحشتآفرین مینویسد و با فشار یک دکمه این استرس را به جامعه تزریق میکند و کسانی هم که افتخار حضور در محل را نیافتهاند! با ولع بیشتر در سرتاسر ایران و جهان بدون هیچ مسئولیتی پخش و نشر میدهند و دلِ بستگان و دلسوزان جامعه را به لرزه در میآورند، باید بدانند که در تعمیق فاجعه و توسعهی آن نقش دارند و بهتر است با رعایت اخلاق حرفهای این کار را به خبرگزاریهای معتبر و شناسنامهدار بسپارند و آب را بیش از این گلآلود نکنند؛ چرا که این خبرگزاریهای شناسنامهدار و حرفهای در قبال خبرهای خود مسئولیّت دارند، اما این موبایلبهدستان هیچ مسئولیّتی جز مسئولیّت اخلاقی ندارند که آن را هم با این کار خود به حراج گذاشتهاند. امیدوارم عزیزانی که زیر آوار ماندهاند سالم بیرون بیایند و دلهای نگران خانواده و مردم نوعدوست ایران را شاد کنند و ما هم فرهنگ شهروندی و استفاده از امکانات و تکنولوژی را فراگیریم و به کار ببریم.
نظرات